• صفحه اصلی
  • تاریخچه
  • مدفونین
    • ائمه اطهار (علیهم السلام)
    • صحابه پيامبر(ص)
    • وابستگان پيامبر(ص) و اهل بيت(ع)
    • همسران پيامبر(ص)
  • کتابشناسی
  • مقالات
  • تصاویر
  • نگاره‌ها
  • ادبیات
  • چندرسانه‌ای
    • فیلم
    • موشن‌گرافی
  • نقشه
  • درباره ما
/ جنت البقیع / ادبیات / الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید
×

ارسال ایمیل

در حال ارسال اطلاعات
لطفا تیک "من ربات نیستم" را بزنید !
تاريخ : 1399/02/12 | بازدید : 469
شاعر : رضا یزدانی

الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید

همیشه سفره‌اش وا بودۀ با ما مهربانی کرد

هزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرد

دلش اندازۀ ریگ بیابان بی‌وفایی دید

ولی اندازۀ آغوش دریا مهربانی کر د

نگاهش شرح نابی بود از «الجار ثمّ الدار»

اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کرد

چه خواهد کرد با مهمان کوی خویش، آن مردی

که با دشنام‌گوی خویش حتی مهربانی کرد

چرا دنیا به کامش ریخت زهر غصه و غم را؟

چرا با مهربانی‌های او نامهربانی کرد؟

الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید

نبوده یار او جز غم، به یارانش بفرمایید

دل او می‌گرفت از آن همه زخم زبان هرگاه

نظر می کرد بر انگشترش : ا لعزّة لله

مگر تاریخ غربت‌زا! چه رخ داده‌ست در ساباط

که سجاده کشیده زیر پای خستۀ او آه

قیامش مستتر گشته‌ست در غم‌نامۀ صلحش

و صلحش می‌شناساند به مردم راه را از چاه

برای عده‌ای فرمان‌بری از او چه دشوار است

چنان اسلام بوسفیان، پر از جبر و پر از اکراه

خجالت می‌کشد حتی زره زیر عبای او

از آن یاران ناهمراه؛ آن یاران ناهمراه

الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید

نبوده یار او جز غم، به یارانش بفرمایید

به او تا آخرین دم بود غم چون پیرهن نزدیک

چنان دشمن که باشد در نبردی تن به تن نزدیک

چنان اشک آن دمی که می‌چکد از چشم و می‌گوید:

رسید اینک زمان سربه‌زیری‌های من نزدیک

یتیمان آن سوی اندوه خود سردرگریبان‌اند

که شد بعد از حسن، آوارۀ دنیا شدن نزدیک

غریبی بیش از این آیا که حتی در دل خانه

کسی جز قاتلش آن شب نبوده به حسن نزدیک

خداوندا چه می‌بینیم از این دورها؟ ای وای

که کم‌کم می‌شوند این تیرها سوی کفن نزدیک

الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید

نبوده یار او جز غم، به یارانش بفرمایید

مدینه کوفه شد، کوفه دوباره از صدا افتاد

و اما بعد... یاد خطبه‌های مرتضی افتاد

و اما بعد... «این مردم خدایا خسته‌اند از من»

و پژواک صدا آرام توی گوش‌ها افتاد

مدینه کوفه شد کوفه‌تر از آنی که بنویسم

خدایا این چه آتش بود در دامان ما افتاد

به دست گرگ‌های از خدا دورِ دهن‌آلود

تنی - انگار کن پیراهن یوسف - رها افتاد

و اما بعد... تابوت از هجوم تیرها گل داد

و باران شد، تو گویی اشک از چشم خدا افتاد

الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید

نبوده یار او جز غم، به یارانش بفرمایید

مـنـبـع:
شاعر : رضا یزدانی

مـنـبـع: آخرین حرم
تــــازه هــــا
  • روایت کن دوباره کربلا را
  • بقیع و اشک‌های خستۀ تو
  • چه شمع‌ها به بقیع از خجالت آب شدند
  • دنیا چه داشت آدم عاشق اگر نبود
  • هر که یک دم با تو بنشیند، مسیحا می‌شود
  • شیعه به اعتبار تو امروز کامل است
پـــربـــازدیـــدهــــا
  • شعر حبیب الله چایچیان در وصف بقیع
  • محمد است، چه نامی پدر به او داده‌ست!
  • پشت در بقیع پر از خیل سائل است
  • بقیع و اشک‌های خستۀ تو
  • شعر محمد تقی براتی درباره غربت بقیع
  • بقیع از نظرم پایتخت عاشق‌هاست
حــــدیــــث روز
قم، خيابان 75 متری عمار یاسر، خیابان شهید آیت الّله قدوسی، ساختمان حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، طبقه پنجم
پست الکترونیک: hajj.ziyarat@gmail.com
تلفن تماس: 37186 - 025
نمابر: 37769994 - 025
كد پستی: 3719158489

دسـتـرسـی سـریـع

  • پژوهشکده حج و زیارت
  • کتابخانه دیجیتالی حج
  • ویکی حج
  • سامانه نشریات
  • هیئت علمی و کارشناسان
  • جستجو در کتابخانه
  • دانشنامه حج و حرمین
  • بانک اطلاعاتی نقد وهابیت
  • اطلاعیه و فراخوان ها
  • نقشه سایت

پـیـونـدهــای مـرتـبـط

  • دفتر مقام معظم رهبری
  • بقیع
  • خبرگزاری حج
  • سازمان حج و زیارت
  • لیست همه پیوندها