• صفحه اصلی
  • درباره ما
    • پژوهشکده در یک نگاه
    • هیئت امنا
    • ریاست
    • معاونت ها
    • شورای پژوهشی
    • جوایز و افتخارات
  • فعالیت ها
    • نشست های علمی
    • ارتباط با مراکز علمی
  • گروه های علمی
    • گروه اخلاق و اسرار
    • گروه تاریخ و سیره
    • گروه فقه و حقوق
    • گروه کلام و معارف
    • واحد احیای میراث
    • دفتر پژوهشکده در خراسان
    • واحد بقیع‌پژوهی
  • آثار
    • کتاب ها
    • نشریات
    • نرم افزارها
    • ویکی حج
    • دانشنامه حج و حرمین
    • دانشنامه عتبات
    • موسوعه رد شبهات
    • مجموعه آثار حج خونین
  • کتابخانه، موزه و اسناد
    • کتابخانه
    • موزه
    • اسناد
  • خدمات پژوهشی
    • بانک اطلاعاتی نقد وهابیت
    • اولویت های پژوهشی
    • کتابشناسی حج و زیارت
    • خاطرات حج و زیارت
    • پاسخ به شبهات
    • حمایت از پایان نامه ها
    • فرم ها
    • درس خارج فقه حج
  • افراد
  • آرشیو
×

ارسال ایمیل

در حال ارسال اطلاعات
لطفا تیک "من ربات نیستم" را بزنید !
/ خدمات پژوهشی / پاسخ به شبهات / مهدویت / شبهه: فرزند نداشتن امام عسکري (علیه السلام)
تاريخ : 1401/03/05 | بازدید : 272
شبهات مرتبط با مهدویت پاسخ به شبهات

شبهه: فرزند نداشتن امام عسکري (علیه السلام)

شبهه اول: فرزند نداشتن امام عسکري (علیه السلام)

ابن تيميه در جلد چهارم کتاب «منهاج السنه» با اتکا بر گفته برخي مورخين مانند ابن جرير طبري و عبدالباقي بن قانع، اصل تولد حضرت ولي‌عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را زير سؤال برده و با استناد به قول آنها مدعي شده است که امام حسن عسکري (علیه السلام) اصلاً پسر و عقبه‌اي نداشته تا بحث از امامت و ولايت وي به ميان آيد.[1] بدين ترتيب وي اصل وجود امام را منکر شده و اعتقاد شيعيان به وجود ايشان را اعتقاد به معدوم و مفقود گرفته است.[2]

پاسخ شبهه اول

در پاسخ به اين شبهه و براي اينکه حقيقت سخن وي را برملا کنيم، نخست بايد صحت و سقم ادعا و نقل قول وي از طبري و ابن قانع را روشن کنيم و در گام بعدي مسئله ولادت حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از حيث تاريخي در نزد علما و بزرگان اهل سنت بررسي کنيم.

1. بررسي درستي اسناد سخن ابن تيميه

با مراجعه به کتاب تاريخ طبري به نام «تاريخ الامم و الملوک» که در موضوع تاريخ عمومي نگاشته شده و مهم‌ترين تاريخنامه روايي و سالشمار اسلامي شمرده مي‌شود، بر خلاف ادعاي ابن تيميه، درمي‌يابيم که هيچ اثري از سخن ادعايي وي در اين کتاب نمي‌توان يافت؛ چون سبک نگارش اين کتاب به گونه‌اي است که تنها به نقل و گزارش مسائل و حوادث کلي، به ترتيب قرون و سده‌هاي تاريخ اسلامي پرداخته و به مسائل جزئي و شخصي مانند مواليد اشخاص و فرزندان آنها وارد نشده است. لذا در نقل حوادث قرن سوم بين سال‌هاي 231 تا 260ه‍ .ق که زندگي و حيات امام حسن عسکري (علیه السلام) را در بر مي‌گيرد، هيچ سخني از ايشان به ميان نياورده است؛ بلکه بالاتر از اين، كلمه «العسكري» در کل کتاب تاريخ طبري فقط يك‌بار در جلد5، صفحه368 آمده که آن هم درباره «ابراهيم بن مهران النصراني العسكري» است و هيچ ربطي به امام حسن عسکري (علیه السلام) ندارد.

لذا محمد رشاد سالم، محقق كتاب «منهاج السنة»، كه متوجه اين کاستي در کار ابن تيميه بوده و نتوانسته مطلب وي را در تاريخ طبري بيابد، کوشيده است تا به گونه ديگري اين ادعاي ابن تيميه را به کرسي نشانده و براي آن مستندي بتراشد. او مي‌گويد: «اين جمله در كتاب «صلة تاريخ الطبري»، (تكمله تاريخ طبري) آمده»؛ در حالي كه اين استناد وي نيز دروغ است؛ زيرا در کتاب «صلة تاريخ الطبري» که نوشته شخص نامعلومي به نام عريب بن سعد القرطبي است (که در هيچ يك از كتاب‌هاي تراجم اهل سنت، شرح حالي براي او گفته نشده)[3] اثري از سخن ابن تيميه وجود ندارد؛ بلکه تنها چيزي که ممکن است موجب اشتباه رشاد سالم شده و به گمان وي با مطلب مورد نظر ابن تيميه يکي باشد، اين است که در كتاب «صلة تاريخ الطبري»، در داستان مربوط به شخصي به نام «محمد بن حسن بن علي بن موسي بن جعفر» جمله «لم يعقب الحسن» آمده است که هيچ ربطي به امام حسن عسكري (علیه السلام) و فرزند برومندش حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ندارد.

توضيح داستان از اين قرار است که در زمان مقتدر، خليفه عباسي، شخصي به دربار وي رفته و مي‌گويد كار مهمي با خليفه دارم و اگر زود به گوش او نرسانم، اتفاقات ناگواري خواهد افتاد. پس از رسيدن به حضور مقتدر، مطالبي از گذشته و آينده مطرح مي‌كند. وقتي از هويت او مي‌پرسند، مي‌گويد: من محمد بن حسن بن علي بن موسي بن جعفر هستم (يعني نوه امام رضا (علیه السلام) از فرزند وي، حسن). سپس مقتدر دستور مي‌دهد، افرادي از آل ابو‌‌طالب را بياورند تا گفته‌هاي او را تأييد كنند. شخصي به نام ابن طومار از آل ابوطالب در تكذيب گفته‌هاي آن شخص مي‌گويد: «لم يعقب الحسن»؛ يعني حسن فرزند امام رضا (علیه السلام)، اصلاً فرزندي نداشته است. پس اين جمله، کاملاً بيگانه از ادعاي ابن تيميه است و هيچ ربطي به امام حسن عسکري (علیه السلام) ندارد.

بنابراين پايه سخن ابن تيميه قطعاً جمله فوق نبوده که حمل بر اشتباه وي گردد؛ زيرا از شخصي مانند وي بعيد است که به صورت ناآگاهانه و از روي اشتباه چنين خطايي را مرتکب شده باشد؛ بلکه از روش و منش ايشان در برخورد با باورهاي پيروان اهل بيت که همواره آميخته با دشمني و کينه‌ورزي است، چنين برمي‌آيد که ايشان از روي عمد و دشمني دست به چنين مغالطه و خطايي برده است؛ غافل از اينکه با سخن دروغ نمي‌توان نور خورشيد را فرو نشانده و حقيقت را کتمان کرد. شايد ايشان گمان نمي‌کرده آيندگان درباره درستي گفته‌هايش داوري خواهند کرد و صحت چنين ادعاهايي را در ترازوي سنجش و پژوهش خواهند گذاشت و موشکافي خواهند کرد؛ وگرنه براي حفظ آبروي خود هم که شده، شايد مرتکب چنين خطاهايي نمي‌شد.

اما عبدالباقي بن قانع اموي كه ابن تيميه به قول وي استناد کرده و نام او را نيز پيش کشيده است، هيچ سند و مدركي براي اين ادعاي خود ارائه نمي‌کند که در کجا و چگونه اين سخن را گفته است. شايد اين مجمل‌گويي شيخ وهابي بدين دليل باشد که در اين فقره احتياط کرده تا مبادا ادعاي وي از نظر تحقيق و پژوهش، ارزيابي و سنجيده شود و مانند سخن قبلش عيار صحت آن مشخص گردد؛ لذا از آوردن منبع براي سخن خويش خود‌داري کرده است.

بنابراين تنها چيزي که درباره اين استناد شيخ وهابيت مي‌توان گفت، سخن چند تن از بزرگان اهل سنت درباره شخصيت‌شناسي عبدالباقي بن قانع و منزلت رجالي وي است.

شمس‌الدين ذهبي در «سير اعلام النبلاء» در شرح حال وي مي‌نويسد: «برقاني، گفته است بغدادي‌ها او (ابن قانع) را توثيق كرده‌اند، ولي از نظر من او ضعيف است». دار قطني گفته: «او روايات را حفظ مي‌كرد، ولي اشتباه مي‌كرد و بر خطايش اصرار مي‌ورزيد». خطيب بغدادي از ازهري از ابوالحسن بن فرات نقل كرده است: «ابن قانع دو سال پيش از مرگش ديوانه شده بود؛ پس من شنيدن روايت از او را رها كردم؛ چرا كه عده‌اي در زمان ديوانگي‌اش از او روايت شنيده‌اند».[4]

بنابراين، با فرض بعيد بودن صحت استناد ابن تيميه به ابن قانع، اما سخن چنين شخصي که اتهام ضعف و جنون به او وارد شده، با هيچ ملاکي از ارزش و اعتبار علمي برخوردار نيست.

2. ولادت حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نظر بزرگان اهل سنت

جنبه تاريخي ولادت پرميمنت حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)نزد عده‌اي از بزرگان اهل سنت، از گذشته تا امروز، محرز و ثابت بوده است. جمع بزرگي از انديشمندان اهل سنت در آثار خود، به ولادت آن حضرت اعتراف كرده و به صراحت اعلام کرده‌اند که آن حضرت در 15 شعبان سال 255ه‍ .ق در شهر سامراء به دنيا آمده است. در ادامه، به برخي از گفته‌هاي آنان اشاره مي‌کنيم.

الف) شمس‌الدين الذهبي (م748 ه‍ .ق) دانشمند معروف علم رجال اهل سنت، در کتاب‌هاي خود به ولادت آن حضرت تصريح كرده است. در كتاب «العبر في خبر من غبر» مي‌نويسد: «در سال 255ه‍ .ق محمد بن الحسن العسكري به دنيا آمد. رافضي‌ها او را خلف، حجت، مهدي، منتظر و صاحب‌الزمان لقب داده‌اند. او آخرين امام از امامان دوازده‌گانه است».[5] در «تاريخ الإسلام» مي‌گويد:

ابومحمد هاشمي حسيني، يكي از ائمه شيعه است كه آنها اعتقاد به عصمت وي دارند و به او حسن عسكري مي‌گويند... او پدر همان كسي است كه رافضه منتظر او هستند. اما فرزندش محمد بن الحسن كه رافضي‌ها او را قائم، خلف و حجت مي‌نامند، در سال 258 به دنيا آمده است و برخي گفته‌اند كه در سال 256 به دنيا آمده است.[6]

در كتاب «سير أعلام النبلاء» مي‌گويد: «منتظر شريف، ابوالقاسم محمد بن الحسن العسكري ... آخرين امام از ائمه دوازده‌گانه است كه اماميه معتقد به عصمت آنان‌اند».[7]

ب) فخرالدين رازي (م604ه‍ .ق) مفسر نامدار اهل سنت درباره امام حسن عسكري (علیه السلام) و فرزندان آن حضرت مي‌نويسد:«اما امام حسن عسكري (علیه السلام)، دو پسر و دو دختر داشت. پسران آن حضرت، پس يكي از آنها صاحب‌الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است...».[8]

ج) ابن حجر هيتمي (م973ه‍ .ق) در كتاب «الصواعق المحرقة» چنين اعتراف مي‌كند:

امام عسكري (علیه السلام) فرزندي غير از ابوالقاسم محمد حجت نداشته است كه عمر آن حضرت در زمان وفات پدرش پنج سال بوده است؛ ولي خداوند به او حكمت آموخت و قائم منتظر ناميده شده است.[9]

د) ابن اثير الجزري (م630ه‍ .ق) مي‌گويد:

در سال 260ق حسن بن علي (علیهما السلام) از دنيا رفت. او ابومحمد علوي عسكري و پدر يكي از ائمه دوازده‌گانه بر مبناي اعتقاد شيعه است، او پدر محمد است كه شيعيان اعتقاد دارند او منتظر و در سرداب سامّراء است.[10]

البته بحث غيبت حضرت حجت (علیه السلام) در سامراء و غايب شدن آن حضرت در سرداب، تهمتي است که بدخواهان به شيعه بسته‌اند؛ وگرنه شيعيان اعتقادي به غيبت و اقامت حضرت مهدي (علیه السلام) در سرداب سامراء ندارند و اين در جاي خود پاسخ داده شده است.

ه‍) شمس‌الدين بن خلكان، (م681ه‍ .ق) گرچه درباره غيبت وليّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مانند هم‌قطاران خود، بدون تحقيق به شيعه تهمت بسته كه آنان معتقد به غيبت امامشان در سرداب و منتظر ظهور او از سرداب هستند، اما به ولادت حضرت تصريح کرده و مي‌گويد:

ابوالقاسم محمد بن الحسن العسكري ... امام دوازدهم بر اساس اعتقاد شيعه است كه به حجت مشهور است...ولادت ايشان در روز جمعه نيمه شعبان سال 255ه‍ .ق است. وقتي پدرش از دنيا رفت، او پنج ساله بود. اسم مادرش خمط بوده و برخي گفته‌اند نرجس بوده است.[11]

آنچه گفته شد، تنها اعترافات برخي از بزرگان اهل سنت درباره ولادت حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و قطعيت تاريخي آن است؛ وگرنه تعداد کساني که در کتاب‌ها و آثارشان به ولادت آن حضرت تصريح کرده‌اند، بسيار بيش از آن است که در اين نوشته مختصر بگنجد. لذا براي رعايت اختصار از نقل قول آنان خودداري کرده و مخاطب جستجوگر را به منابع نام‌برده در پاورقي ارجاع مي‌دهيم.[12]

بنابراين وقوع ولادت حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از حيث تاريخي، مسلم و قطعي است و چنان‌که گفتيم جمع بزرگي از انديشمندان اهل سنت به آن اذعان کرده‌اند. اما با وجود آشکاري اين حقيقت تاريخي، ابن تيميه بر اساس پيش‌فرض‌ها و دشمني شخصي و عقيدتي خود، آن را ناديده گرفته و اين حقيقت تاريخي روشن را تنها با استناد به سخن‌هاي ناگفته طبري و ابن قانع اموي انکار کرده است. اين‌گونه داوري‌هاست که فرمايش مولاي متقيان حضرت علي (علیه السلام) را به ذهن متبادر مي‌کند که فرمود: «اللّجاج يفسد الرّأي»؛[13] «پافشاري‌هاي لجوجانه، رأي آدمي را فاسد کرده و انسان را از مسير حق به انحراف مي‌کشاند».


[1]. منهاج السنة النبويه، ابن تيميه، ج4، ص78.

[2]. همان، ج1، ص90.

[3]. تنها خيرالدين زركلي، از علماي وهابي، در كتاب «الأعلام» مي‌گويد: «عريب بن سعد قرطبي، پزشك و مورخ اهل قرطبه اصالتاً نصراني بوده است. پدران او اسلام آوردند و عربي آموختند و به «بني‌تركي» مشهور شدند. ناصر (م 331ه‍ .ق) او را فرماندار بخش اشنونه كرد و مستنصر او را كاتب خود قرار داد و مقام و منزلت او را پيش حاجب نقاش أبي‌عامر بالا برد و «خازن السلاح» ناميده شد. او تاريخ طبري را تلخيص كرده و اخبار آفريقا و اندلس را به آن افزوده و نام كتاب را «صلة تاريخ الطبري» گذاشته است.

[4]. سير أعلام النبلاء، شمس‌الدين الذهبي، ج15، ص527.

[5]. العبر في خبر من غبر، شمس‌الدين الذهبي، ج2، ص37.

[6]. تاريخ الإسلام و وفيات المشاهير والأعلام، شمس‌الدين الذهبي، ج19، ص113.

[7]. سير أعلام النبلاء، ج13، ص119.

[8]. الشجرة المباركة في أنساب الطالبيه، فخر‌الدين محمد بن عمر الرازي الشافعي، ص80.

[9]. الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، احمد بن محمد بن حجر الهيتمي، ج2، ص601.

[10]. الكامل في التاريخ، ابن أثير الجزري، ج6، ص249.

[11]. وفيات الأعيان وانباء أبناء الزمان، ابن خلکان، ج4، ص176.

[12]. الوافي بالوفيات، الصفدي، ج2، ص249؛ تذكرة الخواص، ابن الجوزي، ص204؛ - الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال والنساء من العرب والمستعربين والمستشرقين، خيرالدين الزركلي، ج6، ص80؛ سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، عبدالملك الشافعي العاصمي المكي، ج4، ص150؛ مرآة الجنان وعبرة اليقظان، اليافعي، ج2، ص107؛ الفصول المهمة في معرفة الأئمة، علي بن محمد المالكي المكي، ج2، ص682.

[13]. غرر الحکم، آمدي، ص58.

شـبـهـات مـرتـبـط
شبهه: سودمند نبودن پيشواي غايب
شبهه: منسوخ شدن شريعت اسلام
شبهه: تفسير نادرست «حکم به غير قرآن»
شبهه: انکار وجود حديث «مَن مات ولم يعرف إمام زمانه ...»
شبهه: نقد سند حديث «مَن مات ولم يعرف إمام زمانه ...»
شبهه: تشکيک در وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
شبهه: همانندي رجعت با تناسخ و انتساب تناسخ به شيعه
شبهه: تهمت تناسخ به مؤمن طاق
مــطــالـــب مــرتــبــط
  • شبهه: سودمند نبودن پيشواي غايب
  • شبهه: منسوخ شدن شريعت اسلام
  • شبهه: تفسير نادرست «حکم به غير قرآن»
  • شبهه: انکار وجود حديث «مَن مات ولم يعرف إمام زمانه ...»
  • شبهه: نقد سند حديث «مَن مات ولم يعرف إمام زمانه ...»
  • شبهه: تشکيک در وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
  • شبهه: همانندي رجعت با تناسخ و انتساب تناسخ به شيعه
  • شبهه: تهمت تناسخ به مؤمن طاق
تــــازه هــــا
  • شبهه: تشکيک در وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
  • شبهه: نقد سند حديث «مَن مات ولم يعرف إمام زمانه ...»
  • شبهه: انکار وجود حديث «مَن مات ولم يعرف إمام زمانه ...»
  • شبهه: تفسير نادرست «حکم به غير قرآن»
  • شبهه: منسوخ شدن شريعت اسلام
  • شبهه: سودمند نبودن پيشواي غايب
پـــربـــازدیـــدهــــا
  • شبهه: فرزند نداشتن امام عسکري (علیه السلام)
  • شبهه: تشکيک در وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
  • شبهه: تفسير نادرست «حکم به غير قرآن»
  • شبهه: همانندي رجعت با تناسخ و انتساب تناسخ به شيعه
  • شبهه: منسوخ شدن شريعت اسلام
  • شبهه: سودمند نبودن پيشواي غايب
حــــدیــــث روز
قم، خيابان 75 متری عمار یاسر، خیابان شهید آیت الّله قدوسی، ساختمان حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، طبقه پنجم
پست الکترونیک: info@hzrc.ac.ir
تلفن تماس: 37186 - 025
نمابر: 37769994 - 025
كد پستی: 3719158489

دسـتـرسـی سـریـع

  • دفتر پژوهشکده در خراسان
  • کتابخانه دیجیتالی حج
  • ویکی حج
  • سامانه نشریات
  • جستجو در کتابخانه
  • دانشنامه حج و حرمین
  • بانک اطلاعاتی نقد وهابیت
  • نقشه سایت
  • همایش‌های حج، جهان اسلام و حرمین شریفین

پـیـونـدهــای مـرتـبـط

  • دفتر مقام معظم رهبری
  • خبرگزاری حج
  • سازمان حج و زیارت
  • بقیع
  • لیست همه پیوندها