
برخي وهابيون با استناد به روايتي از امام علي (علیه السلام)، به نقل از پيامبر (صلی الله علیه و آله)، مبني بر اصل بودن شهادت به توحيد و فرعيت ولايت، اين روايت را نقيض و مخالف روايات دال بر پذيرش ولايت، به عنوان شرط قبولي اعمال، معرفي کردهاند؛ زيرا در اين روايت، توحيد اصل و اساس دين به شمار رفته و محبت و ولايت اهل بيت (علیهم السلام) فرع و مشروط به توحيد دانسته شده است.[1]
همانطور که از مطالب پيشين روشن شد، شيعه هرگز قائل نيست که ولايت اصل و اساس دين و مهمتر و اساسيتر از توحيد و شهادتين است؛ بلکه به اعتقاد شيعه، توحيد اصل و اساس دين بوده و نبوت و ولايت از توابع آن و در طول و ادامه آن است.[2] اساساً بدون توحيد و نبوت، ولايت معنايي ندارد. استناد اين مطلب که شيعه ولايت را اصل و اساس دين ميشمارد، تهمت و افترايي بيش نيست.
روايتي که وهابيون براي نشان دادن تناقض با روايات دال بر پذيرش ولايت، به عنوان شرط قبولي، بدان تمسک کردهاند، چنين است:
عَنْ أَيُّوبَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ السِّمْطِ قَالَ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ أبيطالب (علیه السلام) يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) يَقُولُ لَمَّا نَزَلَتِ الْآيَةُ {قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى} قَالَ جَبْرَئِيلُ (علیه السلام) يَا مُحَمَّدُ إِنَّ لِكُلِّ دِينٍ أَصْلاً وَ دِعَامَةً وَ فَرْعاً وَ بُنْيَاناً وَ إِنَّ أَصْلَ الدِّينِ وَ دِعَامَتَهُ قَوْلُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ إِنَّ فَرْعَهُ وَ بُنْيَانَهُ مَحَبَّتُكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ فِيمَا وَافَقَ الْحَقَّ وَ دَعَا إِلَيْه.[3]
هنگامي آيه مودت نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود که جبرئيل گفت: «اي محمد (صلی الله علیه و آله) براي هر ديني اصل و رکن و اساسي است و نيز فرع و بنيان (بنايي) است. به راستي اصل و اساس دين کلمه «لا اله الا الله» است و فرع و بنيان آن، محبت شما اهل بيت (علیهم السلام) در آنچه موافق حق و دعوت به سوي آن است.
بر اساس اين روايت، اصل و اساس دين توحيد، و فرع و بناي آن محبت اهل بيت (علیهم السلام) است. اين همان عقيده صحيح شيعه است و غير از اين افترا و تهمت به شيعه يا غلو در حق اهل بيت (علیهم السلام) است که از آن نهي شده است.
اينگونه شبهات ناشي از عدم درک و تبيين صحيح روايات دال بر شرطيت ولايت براي قبولي اعمال است. روايات مذکور هرگز ولايت را اصل و اساس دين معرفي نميکنند؛ بلکه همانطور که در نوشتار حاضر بارها تأکيد شد، ولايت را در طول و ادامه توحيد و نبوت معرفي و معنا ميکنند؛ نه مقدم بر آنها.
وهابيون پنداشتهاند که شيعيان معتقدند ولايت و محبت اهل بيت (علیهم السلام) اصل و اساس دين و مقدم بر توحيد است. ازاينرو روايت فوق را متناقض با عقيده آنان دانستهاند؛ درحاليکه اين تناقض ناشي از عدم درک صحيح آنان از روايات مزبور است.
چطور شيعيان و پيروان اهل بيت (علیهم السلام) ميتوانند ولايت را اصل و اساس دين و مقدم بر توحيد به شمار آورند، درحاليکه خود ائمه (علیهم السلام) در روايات فراواني خط بطلان بر اين عقيده کشيدهاند؛ از جمله:
عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ : يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ ـ شِيعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ ـ كُونُوا النُّمْرُقَةَ الْوُسْطى، يَرْجِعُ إِلَيْكُمُ الْغَالِي، وَيَلْحَقُ بِكُمُ التَّالِي.... ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيْنَا، فَقَالَ: وَاللهِ مَا مَعَنَا مِنَ اللهِ بَرَاءَةٌ، وَلَا بَيْنَنَا وَبَيْنَ اللهِ قَرَابَةٌ، وَلَا لَنَا عَلَى اللهِ حُجَّةٌ، وَلَا نَتَقَرَّبُ إِلَى اللهِ إِلاَّ بِالطَّاعَةِ، فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مُطِيعاً لِلهِ، تَنْفَعُهُ وَلَايَتُنَا وَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ عَاصِياً لِلهِ، لَمْ تَنْفَعْهُ وَلَايَتُنَا، وَيْحَكُمْ لَاتَغْتَرُّوا وَيْحَكُمْ لَاتَغْتَرُّوا.[4]
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «اي جماعت شيعيان آل محمد (صلی الله علیه و آله) شما تکيهگاه ميانه باشيد تا آنکه غلو کرده به شما رجوع کند و آنکه عقب مانده به شما ملحق شود». ... پس از آن، رو به ما کرد و فرمود: «به خدا قسم که با ما برائت و آزادي از خداوند (يعني از سخط و عذاب او) نيست، بين ما و خداوند خويشاوندي نيست، ما بر خداوند حجتي نداريم و تقرب به خدا حاصل نکنيم مگر به اطاعت و فرمانبرداري. هر کس از شما مطيع خداوند باشد، ولايت و دوستي ما براي او سودمند است و هر کس از شما فرمانبردار خدا نباشد، ولايت ما براي او نفعي نرساند. واي بر شما، مغرور نشويد؛ واي بر شما، مغرور نشويد».
طبق اينگونه احاديث، ولايت در رتبه بعد از توحيد و اطاعت خداوند قرار دارد و بدون توحيد و اطاعت از خدا سودي ندارد.
بنابراين ولايت و امامت ائمه اثنا عشر (علیهم السلام) در طول و ادامه توحيد و نبوت است و هرگز مقدم بر آنها نيست.
شيعيان معتقدند که قبولي اعمال افزون بر اينکه مشروط به باور به توحيد و نبوت است، مشروط به اعتقاد به ولايت نيز هست و تا ولايت ائمه (علیهم السلام) پذيرفته نشود، شرايط قبولي اعمال کامل نبوده و لذا اعمال مقبول نخواهد شد.
[1]. قفاري، اصول مذهب الشيعة الامامية، ص25و26؛ الشثري، عقايد الشيعة الاثني عشرية، ص58.
[2]. حسيني ميلاني، الإمامة في أهم الكتب الكلامية، ص153.
[3]. كوفي، تفسير فرات الكوفي، ص397؛ مجلسي، بحار الأنوار، ج23، ص247.
[4]. کليني، كافي، ج3، ص192 و 193.
تــــازه هــــا