
شیعه تعیین امامی معصوم در همه زمانها را بر خدا واجب میداند و این نوعی تعیین تکلیف برای خداست که بیادبی محضر خداوند متعال است.[1]
این اشکال به اختلاف مبنایی علمای اسلام در بحث حسن و قبح عقلی افعال برمیگردد. عدلیه (اعم از شیعه و معتزله) میگویند رعایت عدل و حکمت و انجام فعل حسن بر خداوند متعال واجب است و خداوند سبحان هرگز امر حسنی را ترک نميکند یا فعل قبیحی را انجام نمیدهد.[2] علمای اشاعره در مقابل این نظر معتقدند هیچ چیزی بر خدا واجب نیست و خداوند متعال میتواند بدون غرض و بدون هدف خاصی عملی را انجام دهد.[3]
اشاعره میگویند: «وقتی میگویید نصب امام بر خدا واجب است، چیزی را بر خدا اجبار کرده و در واقع برای خداوند متعال تعیین تکلیف کرده و او را مجبور به نصب امام میدانید».
به این اشکال دو پاسخ داده شده است که نتیجه هر دو اين است که کسی چیزی را بر خداوند متعال اجبار نمیکند، بلکه او بر خود واجب کرده است.
پاسخ اول: مفاد قاعده «وجوب علی الله» را اولین بار قرآن کریم
در مورد برخی امور به کار برده است و علمای شیعه نیز این
اصطلاح را از قرآن برداشت کردهاند. خدای متعال برخی از امور
را بر خود واجب دانسته و در قرآن کریم به آنها اشاره کرده است.
حال آیا باید این آیات را تأویل برد یا میتوان مدلول ظاهری آنها
را پذیرفت؟
ـ {كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}.[4]
ـ {وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِى الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللهِ رِزْقُها}.[5]
ـ {وَ عَلَى اللهِ قَصْدُ السَّبيل}.[6]
ـ {إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى}.[7]
پاسخ آن است که لزومی به تأویل نیست و معنای «وجوب علی الله» مانعی ندارد؛ زيرا همه وجوبها از ناحیه خداوند است. اما خداوند متعال گاهی چیزی را بر خود و گاهی بر دیگران واجب میکند؛ مثلاً وقتي ميفرمايد {وَ للهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْت}،[8] این وجوب «من الله» است، اما بر مردم، و زماني که ميفرمايد {كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}،[9]و[10] این وجوب «من الله» است بر خود خداوند.
پاسخ دوم: متکلمان، که اصطلاح «وجوب علی الله» را به کار میبرند، منظورشان همان «وجوب عن الله» است؛ یعنی وجوبی که از ذات
و صفات کمال الهی نشئت گرفته است. وجوب در اینجا به معنای
تعیین تکلیف و الزام و اجبار نیست، بلکه به معنای ضرورت ناشی
از صفت حکمت خداست؛ در واقع این وجوب، یعنی ضرورتی که
از ذات و صفات کمالی ناشی میشود (یعنی چون خداوند متعال اینچنین است، حتماً فعل او نیز چنین است)؛ نه اینکه کسی بخواهد بر خدا واجب کند.[11]
با این بیان پاسخ این اشکال نیز داده میشود که وقتی شیعه میگوید نصب امام معصوم بر خدا واجب است، یعنی ذات بیپایان ربوبی به نحوی است که حتماً برای هدایت بندگان خود، امامی معصوم را نصب خواهد کرد. مشکل آنجاست که گفته شود عقل چیزی را بر خداوند واجب میکند، به این معنا که بخواهد بر خداوند تکلیف نماید؛ درحالیکه عقل تنها کاشف است و هرگز ایجابکننده نیست. اگر میگوید ارسال رسل واجب است، یعنی کشف میکند که مقتضای حکمت و عدل چنین است؛ یعنی میفهمد اگر علت تامه باشد، معلول حتماً ایجاد میشود.[12]
بنابراین، این اشکال به برداشت اشتباه آنان از مسئله برمیگردد که اگر درست تبیین شود، اشکال نیز برطرف میشود. ازاينرو نصب امام معصوم بر خدا واجب است؛ یعنی ذات او به گونهای است که چنین اقتضایی دارد و این اعمال از او بدون شک صادر میشود؛ نه اینکه کسی بالاتر از خداوند متعال وجود داشته باشد و بر ایشان اجبار کند.
[1]. الشيعه توجب علي الله عدم إخلاء الزمان من امام معصوم، و حصروا الأئمة المعصومين في اثني عشر، و بطلان هذا و تناقضه و اشتماله علي سوء الأدب مع الله اظهر من ان يذکر. (ابن عبدالوهاب، رسالة في الردّ علي الرافضة، ص28)
[2]. الله تعالي عدل حكيم، بمعني انه لا يفعل قبيحاً و لا يخل بالواجب بدليل ان فعل القبيح قبيح، و الإخلال بالواجب نقص عليه، فالله تعالي منزه عن كل قبيح و إخلال بالواجب. (طوسي، العقائد الجعفرية، ص247)
[3]. أن رعاية الحكمة، و الغرض في أفعال الله- تعالي- غير واجب، و أنه لا يجب عليه فعل شيء، و لا تركه. (آمدي، ابكار الأفكار في أصول الدين، ج2، ص151)
[4]. پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض کرده است (انعام: 54).
[5]. هيچ جنبندهاي در زمين نيست مگر اينکه روزي او بر خداست (هود: 6).
[6]. و بر خداست که راه راست را (به بندگان) نشان دهد (نحل: 9).
[7]. به يقين هدايت کردن بر ماست (ليل: 12).
[8]. و براي خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند (آل عمران: 97).
[9]. انعام: 54.
[10]. رباني گلپايگاني، امامت در بينش اسلامي، ص204.
[11]. فياض لاهيجي، گوهر مراد، ص348؛ جوادي آملي، ولايت فقيه، ص157.
[12]. جوادي آملي، ولايت فقيه، ص157.
تــــازه هــــا