
برخی از علمای اهل سنت و وهابیت میگویند عقیده به عصمت از یهود و نصارا اخذ شده و در زمان صحابه و تابعین نبوده است.[1]
این سخن صرف ادعاست و هیچ دليلي بر این مطلب نيست. ازاينرو فاقد اعتبار علمی است.
در تورات بسیاری از گناهان به انبیای الهی نسبت داده شده است که به هیچ وجه با عصمت سازگاری ندارد. آنان بدترین قبایح را به پیامبرانی چون حضرت داود، سلیمان،[2] یعقوب، یوسف (علیهم السلام)[3] و... نسبت دادند. ازاينرو به هیچ وجه نمیتوان پذیرفت که يهود، منشأ تفکر عصمت بوده باشد.
مسيحيت نيز نميتواند منشأ اندیشه عصمت در اسلام بوده باشد؛ چون آنان نیز بخش عهد عتیق کتاب مقدس را قبول دارند و اگر از عصمت مسیح صحبت میکنند، نه از آن جهت است که او را پیامبر میدانند، بلکه مسیح را خدایی میدانند که تجسّم زمینی پیدا کرده و اصلاً بحث عصمت درباره او مطرح نیست. ازاينرو این دین هم نمیتواند منشأ عصمت در تشیع بوده باشد.[4]
ما معتقديم همه ادیان یک دین بوده و چون پيروان اديان، ديني را به انحراف ميکشیدند، خداوند متعال پیامبر جدید ميفرستاده تا هم دین قبلی را احیا کند و هم آموزههای جدید را به مردم بیاموزد. پس هیچ اشکالی ندارد که در همه ادیان آموزهای مشترک وجود داشته باشد.
اتفاقاً قرآن در آیات متعددی دین یهود و نصارا را تأیید کرده و اسلام را تصدیقکننده تورات و انجیل اصلی معرفی نموده است.[5] ازاينرو از حضرت آدم تا حضرت خاتم، یک دین بیشتر نبوده است. با توجه به آنچه گفته شد. در پاسخ به شبهه مذکور به نکاتي اشاره ميشود:
1. شیعه بحث عصمت را عقلی میداند و بر آن دلیل عقلی و برهانی ارائه میکند. ازاينرو معنا ندارد کسی ادعا کند این اندیشه از نصارا گرفته شده و ریشهای در اسلام و اعتقادات اسلامی ندارد؛ چراکه عقل بشری حکم میکند که یکی از خصوصیات مهم انبیای الهی «عصمت» باشد. اکثریت قریب به اتفاق شیعه معتقد است جمیع انبیای الهی-اعم از اولوالعزم و غیر اولوالعزم ـ از ابتدای تولد تا پایان زندگی خود، معصوم، و دارای همه مراتب عصمت بودهاند و هرگز هیچ گناه، خطا یا اشتباهی از آنان صادر نشده است.[6] ازاينرو حضرت عیسی (علیه السلام) نیز به عنوان یکی از بزرگترین پیامبران الهی معصوم است.
پيشتر دلیل عقلی عصمت امام را بیان کردیم و گفتیم که چون امام قرار است حافظ شریعت باشد، باید معصوم باشد. امام پس از پیامبر الگوی جامعه اسلامی است و اطاعت از او واجب است؛ پس باید مانند پیامبر معصوم باشد تا مردم منحرف نشوند. بنابراین بحث عصمت امام یا پیامبر، بحثی عقلی و برهانی است.
2. علمای اهل سنت نیز عصمت پیامبران در دریافت و ابلاغ وحی را پذیرفتهاند و اکثر آنان عصمت از دروغ گفتن و سایر معاصی را پس از نبوت قبول دارند؛ یعنی معتقدند پیامبران الهی در دریافت و ابلاغ وحی هیچگونه خطا و نسیانی ندارند، دروغ نمیگویند و پس از نبوت هم هرگز گناه کبیره مرتکب نمیشوند؛ چه عمداً و چه سهواً.[7]
بنابراین «عصمت»، مطلبی نیست که مختص به شیعه باشد تا گفته شود این اندیشه ساخته و پرداخته خود او است يا از یهود و نصارا گرفته است، بلکه بسیاری از متکلمان اهل سنت ـ اعم از معتزله، اشاعره و ماتریدیه ـ نیز عصمت پیامبران را پذیرفتهاند؛ اگرچه عصمت امام را قبول ندارند.
3. این ادعا، که این عقيده در زمان صحابه و تابعین نبوده، کاملاً نادرست است و به منظور گمراه کردن مخاطب بیان شده است. اگر کسی کمترین آشنایی با تاریخ صدر اسلام داشته باشد، تصدیق خواهد کرد که این اندیشه از متن قرآن و سخنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) گرفته شده و قرآن کریم اولین کتابی است که به تفصیل به این مسئله پرداخته و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) ایشان را معصوم خوانده است؛ چنانکه خداوند متعال در سوره احزاب میفرماید: {إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً}؛[8] «خداوند فقط میخواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد». این آیه به صراحت از طهارت و پاک شدن عدهای خاص سخن میگوید.
علمای شیعه معتقدند کلمه «الرجس» مطلق است و با توجه به اينكه «الف و لام» آن، الف و لام «جنس» است، هرگونه پليدي و گناه را شامل میشود؛ چراكه گناهان همه رجساند. ازاينرو اين كلمه در قرآن به شرك، مشروبات الكلي، قمار، نفاق، گوشتهاي حرام و مانند آن، اطلاق شده است. بنابراين باید گفت معنای رجس، عام است و هرگونه خلاف شریعت ـ در عمل، اعتقاد و رفتار ـ را در بر میگیرد؛ هرچند از روی سهو و اشتباه باشد. لذا اینکه برخی از مفسران اهل سنت «رجس» را تنها اشاره به شرك يا گناهان كبيرهای همچون «زنا» دانستهاند، درست نیست؛ زیرا هيچ دليلي بر اين محدوديت وجود ندارد.[9]
در نتیجه، اینکه آیه میفرماید خداوند متعال اراده کرده این آلودگیها و پلیدیها را از آنان برطرف کند، دلیل روشنی بر «عصمت» آنان است؛ یعنی خداوند متعال اهل بیت (علیهم السلام) را از هرگونه آلودگی در عمل و رفتار و اعتقاد پاک میگرداند.
اين اراده مستمر، اشاره به يك نوع امداد الهي است كه اهل بيت را بر عصمت و ادامه آن ياري میدهد. در حقيقت مفهوم آيه همان چيزي است كه در «زيارت جامعه» چنين آمده است:
عصمكم الله من الذلل و آمنكم من الفتن، و طهركم من الدنس و اذهب عنكم الرجس، و طهركم تطهيرا.
خداوند شما را از لغزشها حفظ كرد و از فتنه انحرافات در امان داشت و از آلودگیها پاك ساخت و پليدي را از شما دور كرد و كاملاً تطهير نمود.
با اين توضيح، در دلالت آيه فوق بر مقام عصمت اهل بيت نبايد ترديد كرد.
اگر کسی بگوید «رجس» در آیه به معنای گناه و معصیت است و خداوند متعال از اهل بیت میخواهد تنها دستورات الهی را (نه به صورت اراده حتمی، بلکه به صورت اراده تشریعی) رعایت کنند، میگوییم اولاً هیچ دلیلی بر این معنا در دست نیست؛ ثانیاً این تفسیر با ظاهر آیه سازگاری ندارد؛ زیرا آیه از لفظ «انما» استفاده کرده که اختصاص را بیان میکند؛ یعنی خداوند متعال اراده کرده تنها اهل بيت تطهیر شوند. حال اگر به معنای اراده تشریعی و دستورات دین بگیریم، هیچ اختصاصی به آنان نخواهد داشت؛ چراکه خداوند متعال از همه مردم و به خصوص مسلمانان جهان خواسته است که دستورات دین را رعایت، و گناه را ترک کنند. پس این معنا با ظاهر آیه و حصر در آیه سازگاری ندارد.[10]
نتیجه: چون این آیه برای بیان شأن و منزلت اهل بیت نازل شده، باید نتیجه گرفت اولاً این حکم مختص به آنان است؛ ثانیاً مزیت و برتری نسبت به سایر مردم را در بردارد و آن فضیلت، همان اراده تکوینی و خواست خدا در پاک کردن و عصمت آنان از هرگونه پلیدی است که مختص به آنان بوده و دیگران در آن شریک نیستند.
این نکته هم قابل ذکر است که این اراده الهی، منافاتی با اختیار آنان ندارد؛ زیرا خداوند متعال میداند آنها هرگز از روي اختیار گناه نمیکنند؛ با آنکه توانایی انجام گناه را دارند. ازاينرو درجه بالاتری از ایمان را به آنان عطا فرموده که همان عصمت از خطا و اشتباه است.
شیعه ـ با توجه به روایاتی که در شأن نزول این آیه وارد شده ـ بالاتفاق معتقد است منظور از اهل بیت در اين آیه، پنج تن آل عبا، یعنی «نبی اکرم (صلی الله علیه و آله)، امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام)» است؛ زیرا روایات صحیح السند بسیار زیادی در منابع معتبر شیعه و اهل سنت وارد شده است که بیان میکنند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) عبایی یا پارچهای را روی خودش و فاطمه و امیرالمؤمنین و حسن و حسین (علیهم السلام) کشیدند و این آیه را تلاوت فرمودند. برخی از زنان ایشان خواستند زیر آن عبا یا پارچه وارد شوند، اما حضرت اجازه ندادند و آنها را به شدت منع کردند و فرمودند: «این افراد، اهل بیت من هستند».[11]
اين روايت در منابع شيعی نیز از امیرالمؤمنین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام رضا (علیهم السلام) و از ام سلمه، ابوذر، ابیليلا، ابیالاسود دوئلي، عمرو بن ميمون اودي و سعد بن ابیوقاص از سي طريق نقل شده است.[12]
نتیجه: این شبهه که اندیشه «عصمت» از یهود و نصارا گرفته شده و ریشه در اسلام ندارد، کاملاً نادرست است؛ بلکه اعتقاد به عصمت پیامبران و ائمه اطهار (علیهم السلام) از ادله عقلی و آیات قرآن استفاده شده و مبتنی بر برهان است.
[1]. دهلوي، تحفة اثني عشرية، ص772.
[2]. عهد قديم، اول پادشاهان، فصل ۹: ص۶ـ۹؛ اول پادشاهان، فصل ۱۱: ص۳.
[3]. کتاب مقدس، سفر پيدايش، فصل 22: 1-40.
[4]. سبحاني، الإلهيات، ج3، ص163.
[5]. آل عمران: 50.
[6]. طوسي، العقائد الجعفرية، ص248.
[7]. جرجاني، شرح المواقف، ج8، ص263.
[8]. احزاب: 33.
[9]. مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج17، ص298.
[10]. طباطبايي، الميزان، ج16، ص31.
[11]. مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، حديث 4450.
[12]. ر.ک: طباطبايي، الميزان، ج16، ص31؛ قمي، تفسير القمي، ج2، ص67 و 193؛ فرات کوفي، تفسير فرات، ص110و 334؛ عياشي، تفسير العياشي، ج1، ص250؛ کليني، الكافي، ج1، ص287.
تــــازه هــــا