
برخی از علمای وهابیت میگویند: «آنچه فرقه امامیه از عصمت ائمه خود، به دنبال آن است، در نبی محقق است و امت با وجود عصمت نبی، دیگر نیازی به عصمت امام ندارد، و حال آنکه کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را داریم».[1]
هرچند منظور شبههکننده خیلی واضح نیست، ولی اگر منظور او این است که با وجود پیامبری معصوم که وحی را دریافت کرده و به امت رسانده است و قرآنی که هماکنون بدون تحریف و بدون کم و زیاد در دست ماست و امت به امامی معصوم نیاز ندارد، در بخش اول و برهان حفظ شریعت به صورت مختصر پاسخ این شبهه را دادیم. اکنون با تفصیل بیشتری به پاسخ آن ميپردازيم:
1. اگر این مطلب صادق بود و کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) کافی بود، اینقدر تشتت و اختلاف بین امت اسلامی وجود نداشت و این همه فرقه و مذهب به وجود نمیآمد. مسلمانان حتی چند سال پس از رحلت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) در مسائل روزمره ـ. ... که بارها آن را انجام میدادند مانند نماز و وضو ـ ... اختلاف، و هر کدام از مذاهب به آیات قرآن استناد کردند. وجود چهار مذهب مهم حنبلی، حنفی، شافعی و مالکی در فقه و مذاهب کلامي معتزله، اشاعره، ماتريدیه، اباضیه و... در میان اهل سنت و فرقههای مختلف شیعی مانند زیدیه، اسماعیليه، دوازده امامی و... نشان از این دارد که قرآن و سنت نبوی به تنهایی برای جلوگیری از پیدایش اختلافات کافی نبودهاند.
البته ممکن است گفته شود که با وجود امام نیز مشکل حل نشده است؛ چون علمای شیعه نیز با هم اختلاف دارند و فرقههای متعددی در شیعه وجود دارد.
در پاسخ میگوييم: فرقههایی که میان شیعه به وجود آمده است به خاطر این بوده که افرادی از مسیر امام خارج شدند.
این اختلافات تنها به خاطر عدم حضور امام است؛ چراکه اگر امام معصوم بین مردم حاضر بود، هرگز علمای شیعه با هم اختلافی نداشتند. در زمان حاضر نیز اختلاف بین علما به خاطر وجود روایات متعارض و گاهی عدم وجود روایت صحیح است که همه ناشی از عدم دسترسی به امام معصوم است.
مرحوم کلینی نقل میکند که مردی از شام نزد امام صادق (علیه السلام) آمد و عرضه داشت میخواهم در فقه، کلام و فرائض با اصحاب تو مناظره کنم. حضرت به اصحاب خود فرمود با او مناظره کنند. از جمله مناظرهکنندگان با او هشام بن حکم است. هشام بن حکم به مرد شامی گفت: «پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چه کسی بین مسلمانان حجت است؟» مرد شامی گفت: «کتاب و سنت». هشام گفت: «آیا امروز کتاب خدا و سنت برای رفع اختلاف مسلمانان سودمند است؟» مرد شامی گفت: «آری سودمند است». هشام گفت: «پس چرا بین من و تو اختلاف است و تو به خاطر همین اختلاف، از شام به اینجا آمدهای تا با ما مناظره کنی؟» مرد شامی ساکت شد! امام صادق (علیه السلام) به مرد شامی گفت: «چرا سخن نمیگویی؟» مرد شامی گفت: «نمیدانم چه بگویم؛ زیرا اگر بگویم اختلافی نداریم، دروغ گفتهام و اگر بگویم کتاب و سنت رفع اختلاف میکنند و ما را متحد میسازند، سخن بیهوده و گزافی گفتهام؛ زیرا هر کسی از مفهوم و مدلول قرآن توجیهی به نفع خودش میکند. اگر بگویم ما اختلاف داریم و هر کدام مدعی هستیم که حق با ماست، در این صورت کتاب و سنت اختلاف ما را حل نکرده است و از این جهت برای ما سودی نداشته است».[2]
اکنون باید از اهل سنت پرسید چگونه کتاب خدا ما را کفایت میکند، درحالیکه همه اختلافات مسلمانان به خاطر برداشتها و تفسیرهای نادرست از قرآن است؛ تا جایی که گروه تروریستی داعش ـ که گروهی تکفیری است ـ با استدلال به قرآن، اهداف تروریستی خویش را پیش میبرد. حال آیا میتوان گفت قرآن به تنهایی ما را کفایت میکند؟!
2. بدون شک همان دلیلی که عصمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را اثبات میکند، عصمت امام را نیز اثبات میکند؛ زیرا از وظايف مهم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) (دریافت و ابلاغ وحی، تفسیر و تبیین وحی، بیان شریعت و احکام مورد نیاز مردم، هدایت جامعه به سمت صلاح و نیکی، تعلیم و تربیت مردم و آموزش اخلاق به آنان و اقامه حدود الهی و دین در جامعه)، تنها دريافت و ابلاغ وحيْ مختص به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود و با رحلت ایشان از میان رفت، اما امور دیگر اختصاصی به شخص پيامبر (صلی الله علیه و آله) ندارد و جانشین او و امام امت باید آنها را انجام دهد تا مردم را از گمراهی و انحراف نجات دهد. بنابراين اگر جانشین ایشان معصوم نباشد، خطا رخ خواهد داد و این خطا موجب گمراهی و تحریف دين خواهد شد.
اگر جانشین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) معصوم نباشد، چه فرقی بین عالمان خواهد بود! در این صورت، این تشتتها و اختلافات در جهان اسلام کاملاً طبیعی بود و هر عالمی نیز میکوشيد برای نظر خود دلیلی ارائه کند و قرآن کریم را بر اساس نظر خود تبیین و تفسیر کند و فرقهای جدید راه بیاندازد. بر این اساس شیعه معتقد است که تنها راه جلوگیری از این مسئله و انتقال درست تعاليم دین اسلام به نسل بعدی، وجود امامی معصوم در رأس امت است که هرگز خطا، اشتباه و فراموشی در او راه نداشته باشد و به دور از حب و بغض نفسانی باشد.
با توجه به مطالبی که بیان شد، هرگز امت اسلامی پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بینیاز از امام معصوم نیست؛ زیرا هر کسی در رأس امت قرار گیرد، چون معصوم نیست، احتمال دارد با حب و بغض و به نفع عدهای خاص عمل کند؛ حتی اگر عادل باشد، باز چون خطا دارد، نمیتواند دین را به درستی به نسل بعدی برساند و مردم دچار گمراهی خواهند شد. پس بیتردید وجود امامی معصوم برای امت لازم و ضروری است.
[1]. الخلف، أصول مسائل العقيدة عند السلف وعند المبتدعة، ج1، ص42.
[2]. کليني، الکافي، ج1، ص172.
تــــازه هــــا